دل نامه

آنان که برای گیسوان پریشان دخترکان
شعرها سروده اند
گمان نمی کنم هرگز رقص چادرت در باد را
دیده باشند...

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
آخرین نظرات

دل نامه

ܓ✿ {قُلِـہ ای} کـہ چنـدیـטּ بـــآر فَتح شَوَל ✘ ✿بے شَک روزے تـَـفریحــ✜ـگاه مَردُم خواهَـל شُـל...! مُــوآظِـــب ◥לِلَــت ◣ بـــآش✿Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

۲۵ مطلب با موضوع «ولایت :: خورشید پنهانی(عج)» ثبت شده است


شهریور هم

در حالِ رفتــن است....

قلــبِ مـَن

امــا هنــوز

تیــرِ نبــودنش را مے کشد...

 

+ مخاطب خاص

Del 3porde
۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۰۸ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۳ نظر

این روزهایم

همین دو می شود:

نیستی

و حال من است...

بَدِ بَدِ بَد!!!

 

+مخاطب خاص

Del 3porde
۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۰۱ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲ نظر

من گناه میکنم و تو جورش را میکشی!

سندش...

طولانی شدن "غیبتت"!

 

اللهم عجل لولیک الفرج

Del 3porde
۰۷ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۰ موافقین ۸ مخالفین ۰ ۱۹ نظر

 

آرزو کـه بر جـــوانـان عیب نیــست!

چنـــد هفتــه دیگـــر، نمــاز واجـــب می خــوانـم

به امامت امـــام زمانـــم

قربة الی الله

Del 3porde
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۰۵ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۵ نظر

آنقدر راه میروم

تا به حرف بیایند...

"خطهای سفید وسط جاده..."

محال است

که جای تو را ندانند!

 

{مخاطب خاص:+}

Del 3porde
۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۴ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲ نظر

شب عملیات والفجر هشت بود...باید با عبور از اروند به خط دشمن توی فاو می زدیم...کار سختی بود...چون اروند معروف بود به رودخانه ی وحشی!

از طرفی کوچکترین اشتباه و سر و صدا باعث میشد عراقی ها متوجه بشن اونوقت عملیات لو میرفت و بچه ها قتل عام میشدند...

عراق هم خیالش راحت بود که ایران نمیتونه از اروند عبور کنه...کارشناسان بزرگ خارجی با دیدن اروند گفته بودند محاله کسی بتونه ازش رد بشه...اما اونا ایمان بچه هارو دست کم گرفته بودند...

غواص ها به خط شدند برای ورود به رودخانه و شروع عملیات. فرمانده گردان یه طناب آورد و به غواص ها گفت با فاصله ی مشخص خودتون رو به هم ببندید ... همه ی بچه ها طناب رو بستند... فرمانده در کمال تعجب دید نفر اول ستون، یه متر از سر طناب رو رها کرده، بهش گفت: معنی این کارت چیه؟ چرا سر طناب رو به خودت نبستی؟

اون رزمنده ی نورانی و باصفا سرش رو انداخت پایین و با حالتی بغض آلود گفت: ما صاحب داریم، سر طناب رو رها کردم که صاحبمون امام زمان عج بگیره... میخوام آقامون مارو برسونه اونور رودخونه...

حال همه منقلب شد، فضای معنوی عجیبی بود...

جالب تر اینکه اون ستون به راحتی از اروند خروشان گذشت...بدون اینکه عراقی ها بفهمند و برای کسی اتفاقی بیفته...

راوی: آقای حسنی از رزمندگان عملیات والفجر

Del 3porde
۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۳ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۲ نظر


سخت ترین رمضانی است که بر مسلمانان میگذرد!
نه فانوس های قاهره روشن است و نه بلندگوهای مسجد دمشق اذان میگویند!

بازارهای بغداد بسته شده 

شهر قدس هنوز در اسارت به سر میبرد!!!


غزه بمباران میشود....

امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم  در خوابی عمیقند...!

وبرای پیروزی آلمان در جام جهانی دعا میکنند نه فرج صاحبشان!!!!


اللهم عجل لولیک الفرج...

Del 3porde
۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۰ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۶ نظر

 

ابلیس که برگشت خوشحال بود

پرسیدند: گمراه کردن اینها چه فایده اى دارد؟

ابلیس: امام اینها که بیاید، عمر ما تمام میشود، اینها را که غافل می کنیم، امامشان دیرتر میآید!

پرسیدند: این هفته پرونده ها چطوربود؟

گفت: را !!!

 

صبحت بخیر آقایِ من

 

Del 3porde
۱۳ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۱ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳ نظر

 

 

 

 לلم

آرامشِ وارونه میخواهد

یعنی:{شُ م ا ر ا}

آقـــا جان

بیـــا

 

 

 

Del 3porde
۰۸ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۱۳ موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

آقایی که صاحبِ زمانی

برای من نوشتن دشوار نیست، از شما نوشتن سخت است

این جا همه دلشان محوِ چراغ های کنار نوشته هاست

نامش را گذاشتند"لایک"!

اما مگر نه اینکه خداوند صاحب نون و القلم است

پس باید برای دلنوشته ها از"دِ ل" نوشت

شما که آقایید

انتظار کی به پایان می رسد؟! 

Del 3porde
۲۵ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۰۰ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۳ نظر