آسمان!
تو چگونه می باری که صاف میشوی؟
راستش من هر چه قدر میبارم باز هم ابری ام!
+غم نوشت:
راز دلتنگی هایم را میدانی...
من تاب و توان امتحان ندارم!
آسمان!
تو چگونه می باری که صاف میشوی؟
راستش من هر چه قدر میبارم باز هم ابری ام!
+غم نوشت:
راز دلتنگی هایم را میدانی...
من تاب و توان امتحان ندارم!
کاش در کودکی می ماندیم ...
جایی که تنها تلخی زندگی مان شربت سرماخوردگی بود!
گـفـتـنـد: «عـیـنـک سـیـاهـت را بـردار! دنـیـا پـر از زیـبـایـیـسـت..!»
عـیـنـک را بـرداشـتـم.
وحـشـت کـردم از هـیـاهـوی رنـگـهـا!
عـیـنـکـم را بـدهـیـد!! مـی خـواهـم بـه دنـیـای یـکـرنـگـم پـنـاه بـرم...
جاذبه ی سیب آدم را به زمین زد
و جاذبه ی زمین سیب را
فرق نمی کند
سقوط، سرنوشت دل دادن به مهر جاذبه ای غیر از خداست
به جاذبه ای بیندیش که پروازت دهد
خدا
**************************************
دل نوشت:
گیرم که باران هم آمد
همه چیز را هم شست
هوا هم عالی شد
فایده اش برای من چیست؟
هوای دل من بی تو پس است.
این روز ها سخت مشغولم
مادربزرگ می گفت
رد پای عشق را دنبال کنی
می رسی آخر دنیا
نوک کوه قاف
به شهری که همه ی آدم هایش خوشبختند
رد پای عشق را دنبال می کنم
اما انگار آخرش به آسمان رسیده
خوب شد مادر بزرگ دیگر نیست
تا ببیند شهر خوشبختی را به آسمان برده اند
و دیگر هیچ جای زمین هیچ کس خوشبخت نیست
حتی نوک کوه قاف
این روز ها سخت مشغولم
دنبال کسی می گردم که پــــرواز بلد باشد...
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند
می گویند حساسیت فصلی است
خـداونـد نمـ ـی خــ ـواهـد مــا بــه هـ ــم بــرسیــ ـم …
شــ ـایـد
تنهـ ــا دلیلـ ـش ایــن بــاشـد کـ ـه اگـ ــر کنــ ـارم بــاشـ ــی …
دیگـ ــر هیــچ وقتـــ ــــ هیــچ چیـ ــز … از او نخــ ـواهــم خـــواستـــ ــــــ
دل نوشت: بخشیدن کسی آســـــان است، اما اینکه بتوان دوباره به او اعتمــــــاد کرد، داســــــتان کاملا متفاوتی است