دلم سرزمین نور را میخواهد...
صدای موج های اروند...!
یاد شن هایی که تو شلمچه پاهامون رو زخمی کردن بخیر!
یاد حرفای خادمی که بهمون گفت هروقت این شن ها اذیتتون کردن بگین یارقیه(س) و یادی از مظلومیت رقیه تو ظهر عاشورا بکنین بخیر!
یاد نوحه های آقا محمد و خاطرات حاج آقا نیرومند تو شب شلمچه بخیر...
دلم های و هوی عزاداری برادران را میخواهد
صدای ناله های ما در پشت سیم خاردار در چند قدمی کربلا....
یادش بخیر عجب روزهایی بود!
یاد پل هایی که تو بر روی آن ها قدم گذاشته بودی!
یاد نخل های بی سر....
یادش بخیر...
چه روزهایی بود روزهای شرجی جنوب...
یاد باران طلائیه!
یاد روزی که بهمون ناهار نرسید به خیر...
یاد سیم خارداری که تو دوکوهه رفت تو پام بخیر!
یاد عکسایی که با حالت های مختلف توی اتوبوس گرفتیم بخیر!(:
یاد شربت شهادتی که بهمون ندادم و ما گفتیم اگه میخوردیم حتما شهید میشدیم بخیر!
یاد هجوم خواهرا روی مزار شهید علی حاتمی به خیر!(:
عجب شبی بود اون شب!
شکم درد گرفته بودیم از بس خندیدیم!
یاد وداعمون توی پادگان شهید باکری بخیر....
یاد نماز آخر توی جنوب بخیر...
دریافت کنید حتماََ