خلاصه ات که می کنم تازه تــو می شـوی
در این بســاط گم شـدن؛ نشانِ " راهـ " می شـوی
دلم سرزمین نور را میخواهد...
صدای موج های اروند...!
یاد شن هایی که تو شلمچه پاهامون رو زخمی کردن بخیر!
یاد حرفای خادمی که بهمون گفت هروقت این شن ها اذیتتون کردن بگین یارقیه(س) و یادی از مظلومیت رقیه تو ظهر عاشورا بکنین بخیر!
یاد نوحه های آقا محمد و خاطرات حاج آقا نیرومند تو شب شلمچه بخیر...
دلم های و هوی عزاداری برادران را میخواهد
صدای ناله های ما در پشت سیم خاردار در چند قدمی کربلا....
یادش بخیر عجب روزهایی بود!
یاد پل هایی که تو بر روی آن ها قدم گذاشته بودی!
یاد نخل های بی سر....
یادش بخیر...
چه روزهایی بود روزهای شرجی جنوب...
یاد باران طلائیه!
یاد روزی که بهمون ناهار نرسید به خیر...
یاد سیم خارداری که تو دوکوهه رفت تو پام بخیر!
یاد عکسایی که با حالت های مختلف توی اتوبوس گرفتیم بخیر!(:
یاد شربت شهادتی که بهمون ندادم و ما گفتیم اگه میخوردیم حتما شهید میشدیم بخیر!
یاد هجوم خواهرا روی مزار شهید علی حاتمی به خیر!(:
عجب شبی بود اون شب!
شکم درد گرفته بودیم از بس خندیدیم!
یاد وداعمون توی پادگان شهید باکری بخیر....
یاد نماز آخر توی جنوب بخیر...
دریافت کنید حتماََ
عمقِ چشم هایت قصه ی هزار و یک شبِ یلداست
تمام نمی شود
هر چه می خوانم.
کــــاش میشد جای من باشی
تا بــدانی که
چــه حـسی دارد وقتـی دلم بــرای کـسی
مـثل تـو تـنگ می شــود
شهید محمّد ابراهیم همّت:
اهل دل دو خصلت دارند
دلی سخن پذیر و سخنی دلپذیر...
شهید محمّد ابراهیم همّت:
حقیقت این است که هرچه بگوییم خسته شده ایم و بریده ایم
اسلام دست از سر ما برنمی دارد ما باید بمانیم و کاری را که می خواهیم انجام بدهیم!
همیشه باید مشغول یک کلمه باشیم و آن عشق است
اگر عاشقانه با کار پیش بیایی به طور قطع بریدن و عمل زدگی و خستگی برایت مفهومی پیدا نمی کند...
شهید محمّد ابراهیم همّت:
ما در قبال تمام کسانی که راه کج می روند مسئولیم!
حق نداریم با آن ها برخورد تند کنیم
از کجا معلوم ما در انحراف آنها نقش نداشته باشیم!!!
سلام
امروز سال روز ولادت شهید بزرگوار محمد ابراهیم همّت است.
به این منظور وبلاگ "سردار بی سر" که در برگیرنده ی گوشه ای از زندگی نامه و خاطرات ایشان است، شروع به فعالیت کرد.
از نظرات شما عزیزان برای بهبود هرچه بیش تر این وبلاگ استقبال می شود.
گو با چشم و ابروی تو...چه تدبیر دل کنم؟!
حاج ابراهیم همّت!
فرمانده بلند همّت لشکر 27 محمّد رسول الله!
در وصیت نامه ات نوشته بودی:«من نیز در پوست خود نمی گنجم. گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در آیم. سیم های خاردار مانعند. من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم!!!»
سرزمین وجودم تف دیده از هرم گناه است.
فرمانده دعایم کن!
دعا کن تا من هم متنفر شوم از هر آنچه رنگ غیر خدا دارد.
دعا کن که سخت محتاجم.
محتاج همتی از جنس تو
همتی به بلندای حاج محمدابراهیم همت...
شهادتت را تبریک می گویم....