دل نامه

ܓ✿ {قُلِـہ ای} کـہ چنـدیـטּ بـــآر فَتح شَوَל ✘ ✿بے شَک روزے تـَـفریحــ✜ـگاه مَردُم خواهَـל شُـל...! مُــوآظِـــب ◥לِلَــت ◣ بـــآش✿Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ
يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۰۰ ق.ظ

دلم نور میخواهد

دلم تنگ است

بی مقدمه...

بی دلیل...

بی کلمه...

دلم نور میخواهد...احتیاج دارم!

دلم راهیان نور میخواهد...

هــــــــــــــمین!

 

امروز عازم سرزمین نور هستم.

 



نوشته شده توسط Del 3porde
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
دل نامه

آنان که برای گیسوان پریشان دخترکان
شعرها سروده اند
گمان نمی کنم هرگز رقص چادرت در باد را
دیده باشند...

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
آخرین نظرات

دل نامه

ܓ✿ {قُلِـہ ای} کـہ چنـدیـטּ بـــآر فَتح شَوَל ✘ ✿بے شَک روزے تـَـفریحــ✜ـگاه مَردُم خواهَـל شُـל...! مُــوآظِـــب ◥לِلَــت ◣ بـــآش✿Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ

دلم نور میخواهد

يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۰۰ ق.ظ

دلم تنگ است

بی مقدمه...

بی دلیل...

بی کلمه...

دلم نور میخواهد...احتیاج دارم!

دلم راهیان نور میخواهد...

هــــــــــــــمین!

 

امروز عازم سرزمین نور هستم.

 

۹۲/۱۲/۱۸ موافقین ۱۰ مخالفین ۰
Del 3porde

نظرات (۲۶)

۱۸ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۰۴ سراجا منیرا
سلام

التماس دعا..

یاعلی جوونمرد
من هم قرار بود برم ولی قسمت نشد شاید هنو لیاقتشو ندارم سفر خوبی داشته باشین اگه ب وب سرزدین ب وب ماهم سر بزنین تو نظر سنجی پیامکیمون شرکت کنین
یاعلی

100سوال ازسلفیت

قسمت اول: سلفیت,مذهب یا بدعت؟!

http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=9426

قسمت دوم:آیا "محمد بن عبدالوهاب" کافر نیست ؟

http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=9439

قسمت سوم: چرا((عربستان)) بر علیه علمای اهل سنت فتنه انگیزی می کند ؟ 

http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=9454

۱۸ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۵۲ علی اکبر مجنون الحسین جان
بسم رب الحی ارواحناله لک الفدا

هدیه ی ققنوس کربلا به شما بزرگوار گرامی

ان شاالله در زندگی مان چراغ راهی باشد تا از مولایمان اباصالح المهدی ارواحناله لک الفدا جا نمانیم....
امام و مولایم محمد ابن علی باقر العلوم ارواحناله لک الفدا فرمودند:
اگر در قبال تو ستم کردند! تو ستم نکن!
___________________________________

نماز بدون وضوی شیخ هادی

یکی از استادان دانشگاه امام صادق(ع) در یادداشتی، ماجرای تکان‌دهنده و عبرت‌آموزی را به تحریر درآورد، که تقدیم می‌شود:
حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشن‌های مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم. پیش‌نماز مسجد، حاج آقایی بود به‌نام شیخ هادی که امور مسجد از قبیل نماز جماعت، مراسم شب‌های قدر، نماز عید و جشن نیمه شعبان را برگزار می‌کرد. اگر کسی می‌خواست دخترش را شوهر بدهد و یا برای پسرش زن بگیرد با شیخ هادی مشورت می‌کرد و در آخر هم شیخ خطبه عقد را جاری می‌کرد. اگر کسی در محله فوت می‌کرد شیخ هادی برای او نماز میت می‌خواند و کارهای بسیار دیگر ... .
یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم. منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حین، درِ یکی از دستشویی‌ها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد. با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد! من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می‌گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند! من که کاملاً گیج شده بودم سریعاً به حاج علی که سال‌های زیادی با هم همسایه بودیم، گفتم: حاجی! شیخ هادی وضو ندارد، خودم دیدم از دستشویی آمد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب فردا می‌خوانم.
این ماجرا بین متدینین پیچید، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مأمومین کم‌کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جایی‌که بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت، بچه‌های شیخ هم برای این آبروریزی، پدر را ترک کردند. دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود؛ آیا اصلاً مسلمان است؟! آیا جاسوس است؟! و آیا ... .
شیخ بعد از مدتی محله ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود. ما هم به‌همراه دوستان و متدینین خوشحال از این پیروزی، در پوست خود نمی‌گنجیدیم. بعد از مدتی از حوزه علمیه یک طلبه جوان [به مسجد] فرستادند و اوضاع به حالت عادی برگشت.
بعد از دو سال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم. در مکه به‌خاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد. روز بعد وقتی می‌خواستم برای نماز به مسجد بروم، تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم. پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. در حال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم. چشمانم سیاهی می‌رفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم می‌خواسته جای آمپول را آب بکشد؟!! نکند ؟!! نکند؟!! دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر می‌کردم که چگونه منِ نادان و دوستان و متدینین نادان‌تر از خودم، ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم؛ خانواده‌اش را نابود کردیم؛ و ... .
از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی می‌گردم او گفت: شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم× داشت و گاه گاهی به دیدنش می‌رفت، اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. پس از خداحافظی یک‌راست به بازار شاه عبدالعظیم× رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم. بعد چند دقیقه جستجو پیرمردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن می‌خواند. سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد. گفتم: ببخشید من دنبال شیخ هادی می‌گردم؛ ظاهراً از دوستان شماست، شما او را می‌شناسید؟ پیرمرد سری تکان داد و گفت: دو سال پیش شیخ هادی در حالی‌که بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود، پیش من آمد، من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. بسیار تعجب کردم و علتش را پرسیدم، او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده‌ام؛ خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند، خانواده‌ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند و دیگر نمی‌توانم در این شهر بمانم، فقط شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت: قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین× مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند. من هم هرکاری کردم که مانعش شوم نشد. او گفت دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم. او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم.
ناگهان بغضم سرباز کرد و اشک‌هایم جاری شد، که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم. ‌ای کاش آن موقع کور می‌شدم و این جنایت را نمی‌کردم. ‌ای کاش حاج علی آن موقع به‌جای گوش دادن به حرفم توی گوشم می‌زد. ‌ای کاش‌ای کاش... . و این ‌ای کاش‌ها که بیچاره‌ام می‌کرد. الان حدود 20 سال است که از این ماجرا می‌گذرد و هر کس به نجف مشرف می‌شود من سراغ شیخ هادی را از او می‌گیرم ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست.

__________________________________________

مواظب باشیم آبروی مردم در جوب پیدا نشده است!!!
 ومولایم جعفر بن محمد صادق آل رسول ارواحناله لک الفدا فرمودند:
مردم آبروی خود را به سختی به دست آورده اند ! نکند تو کاری نمایی تا آبروی آنها را مورد هجوم قرار دهی!!!

التماس دعای عهد وفرج مولایمان ان شاالله
۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۵۹ کــربــ بلایی محـــــبــــــــ
سلامــ خدا قوتـــ
توی این شهر شلوغ زیر نگاه شهدا چقدر مثل اونا عمل می کنیم
توی این شهر شلوغ روی خون شهدا راه میریم اما چقدر مثل اونا راه میریم
توی این شهر شلوغ روزها میرن و میان اما چقدر از روزهای ما مثل اوناس
توی این شهر شلوغ عکس شهدا رو در و دیوار می درخشه اما چقدر هم مسیر آنهاییم...
نمی دونم ولی توی این شهر شلوغ از بزرگ تا کوچیک همه مدیون اینا هستن ولی چرا با دیدن عکس شهیدا هنوز داریم عکس شهدا عمل می کنیم؟؟
+
اگهـ روزیم نشد اربعین کربــ بلا
اگهــ روزیم نشد مشهدالرضا
حالا اگهــ خدا بخواد فردا دارم میرمــ کربـــ بلای ایران
"بهــ روزمــ "
++
اگر قابل باشم دعاگویتان هستم
+++
دعاکنید دست خالی برنگردمــ
++++
یازهراکربــ بلا ان شاء الله
خوش به سعادتتون

بسم الله الرحمن الرحیم

روزی شبلی(عارف مشهور)را دیدند الله الله می گفت،جوانی سوخته دل پرسید:چرا “لا اله الا الله” نمی گویی؟گفت ترسم چون”لا اله”بگویم به”الله” نرسیده نفسم گرفته شود.*
*تذکرة الاولیا

سلام، مایل به تبادل لینکید بسم الله"
شما لینک شدید.
یاحق
سلام علیکم 
خیلی دعام کنید بدلیل فوت پدر بزرگم ازقافله جاماندم 
۲۱ اسفند ۹۲ ، ۰۷:۴۹ خادم الحسین
سلام.
به روزیم.منتظر شما و نظرهای خوبتون...
التماس دعا

کلیپی زیبا از استاد پناهیان در مورد خبر داشتن حضرت زهرا )س( از انقلاب اسلامی:

http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=8283

 

جنون آمریکایی – قسمت اول

http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=6766

 

"وقتی شادی نیست"

http://fa.nasrtv.com/modules/video/singlefile.php?lid=9458

این روزها..
صدای در که می آید....
آ ت ش ..... م ی گ ی ر م...

....
ایام تسلیت....
۲۳ اسفند ۹۲ ، ۰۵:۵۸ محمدمهدی باقری
سلام برادر
خدا قوت
واقعا قشنگ بود
احسنت
خیلی خوشحالم که بین این همه وب به شما هدایت شدم
بنده هم وب حقیری دارم
با مطلبی تحت عنوان "پیشگویی حضرت زهرا درباره آخرالزمان" به روزم همسنگر
خوشحال میشم قدم رنجه فرمایید و نظر خودتون رو بگویید و اگر لایق دونستید تبادل لینک کنیم
البته اگر لایق دونستید حقیر رو
منتظرتم دادا
امیدوارم که بیای
مواظب خودت باش
یا علی مدد
http://sarbaz0.blog.ir/
۲۳ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۱۷ سلمان محمدی
سلام/ بفرمایید روضه...
www.rozeha.blog.ir
سلام دوست عزیز
واقعا وبلاگتون بسیار عالیه خسته نباشی
خوشحال میشم به وبلاگ منم سری بزنین
در صورت تمایل هم می تونیم تبادل لینک کنیم.
با تشکر
یا علی
۲۳ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۱۳ روح الله حجازی

قرائت زیارتنامه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از امشب تا آخر فاطمیه به نیت ظهور حضرت صاحب (روحی فداه) و شفاعت آن حضرت

 

هر شب ساعت 10

هرجا که هستین

 

هر که دارد سر همراهی ما بسم الله

یازهرا سلام الله علیها

۲۳ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۲۷ معصوم منتظر
سلام علیکم..
التماس دعا داریم.
من یه وب نوپادارم اگر صلاح دونستید برای تبادل لینک اطلاع بدید.
عاقبتتون بخیر.
۲۳ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۰۰ خادم اهل بیت (ع) ارادتمند رزمنده ها
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام علیکم

 

چفیه به روز است با "شادمانی تلخ..."

 

التماس دعا

ایام تسلیت . التماس دعا
خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرک قرار داد و نماز را براى پاک شدن شما از تکبر و زکـات را بـراى پـاک کـردن جـان و افزونـى رزقتان، و روزه را براى تثبیت اخلاص،و حج را براى قوت بخشیدن دین ،و و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملت،و امـامت مـا را بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه، عدل را براى پیراستن دلها،و جهاد را براى عزت اسلام، و صبر را براى کمک در استحقاق مزد،و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى ،
سلام
ایام شهادت بانو تسلیت
آپم


سلام دوست گرامی

یکی از مسائلی که درباره عید نوروز مطرح است این است که آیا این روز مقارن با عید غدیر قمری است یا خیر؟ برای حل این مسئله، مطلب کوتاه زیر را مطالعه کنید و بعد خودتان نتیجه مقاله را به صورت آنلاین با مبدل تاریخ محاسبه نمایید.
http://ghasedoon.blog.ir/post/35
یاعلی

.:: اَللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ::.

۲۶ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۵۷ فانوس جزیره ...
سلام علیکم
ان شاالله که زیارتتان قبول باشد
امیدوارم دعا فراموش نکرده باشید
عاقبتتون بخیر
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۵۳ ایمان ایکس
سلام کوثر خانوم
خوبید ؟
من بعد از 9 ماه بالاخره آپ کردم
اولین پست تو صفحه ی اصلی
راستی :
تو نظرسنجی (منوی سمت چپ ، قسمت صفحات ویژه ) شرکت کن
اگه دوستداشتی توخبرنامه ی پیامکی (اولین عکس تو ستون سمت چپ ) عضو شو
تا هر وقت پست جدید گذاشتم برات سریع یه پیامک اطلاع رسانی بیاد
------
صبر کن وبلاگم کاملا لود بشه
حالا بیا پست رو بخون
منتظر حضورت هستم
امضا : ایمان ایکس » گاه نوشته های من ...
____________________$$$$$$$
_____________________$$$$$$$$$$
__________________$$$$$$$_$$$$$$
_________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
_____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$
__$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$
_$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$__$$$$$$$$$
$_$$$$$$___$$$$$$$$
_$$$$$$$$$__$$$$$$$
$_$$$$$$$$___$$$$$$
$$_$$$$$$$$___$$$$$
$$$_$$$$$$$$__$$$$$$
_$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
$$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
$$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
$_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
$$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
به به
التماس دعا...
۲۷ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۵۴ مظهر زیبایی
سلام ... خدا قوت ...
خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنین و انتقاد یا پیشنهادی بود متذکر بشین ...
موفق باشید ...


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">