این روزها همه از هم می پرسند ...
" تعطیلات کجا میرید ؟ "
خدایا دلم می خواست یکجایی باشی ،حتی یکجای دووووور....
آنوقت حتما میآمدم پیشت ..
حتی اگر پیش تو آمدن خیلی سخت بود
.
.
همه اش دنبال تو میگردم..میگویند تو همه جا هستی ؛
اما من پیدایت نمیکنم..؟!!
مگر تو نگفتی ،
من از رگ گردن به شما نزدیک ترم ؟
این آیه مثل یک راز است...
یک راز مهم که من نمیتوانم آن را بفهمم ؛
آخر رگ گردن نزدیک ما نیست ...درون ماست !!

به این آیه که فکر میکنم ؛ دلم هری میریزد؛
انگار یک چیزی توی رگهایم راه می افتد ...!
یک چیز دوست داشتنی و قشنگ ...
خدایا...
این چیزی که توی رگهای من میگردد ...تویی ؟؟!